
سردار محمدباقر بختیار در سالهای ابتدایی جنگ
متن کامل نامهی این فرمانده سابق جنگ را که برای انتشار به «موج سبز آزادی» سپرده شده، بیهیچ کم و کاستی در ادامه بخوانید:
بسمه تعالی
(الهی انطقنی بالهدی)
سردار آزاده و شجاع
برادر عزیز و بزرگوار ، جناب اقای حسین علایی
با سلام
در این مقطع حساس کنونی که متاسفانه همهی اصحاب حکومت دایهی دفاع از ارزشها را یدک میکشند و با ایجاد فضای تخطئه و تهمت و انگ چسباندن ، میخواهند زمینه ی خود سانسوری را فراهم کنند و چشم واقع بین را در برابر حقایق ببندند، که زهی خیال باطل، چرا که نمیدانند خداوند منان ارادهاش چیز دیگری است و با انتخاب افراد آزاده و شایسته، زمینه ی حق گویی را فراهم مینماید.
برادر، قبل از هر چیز باید بگویم قدر این حال موجودی که خداوند قادر متعال، به شما انسان آزاده عطا نموده بدان و شاکر باش، چرا که به راستی خود میدانی لیاقت دفاع از حق و مظلوم درطول تاریخ ابناء بشر، از جانب حق باریتعالی، به هر کس داده نمیشود و باید پسزمینههای سلامت نفس و تسلیم وجود داشته باشد تا او عنایت کند.
برادر عزیز، در این شرایط سخت و شکننده و پر هزینه برای آزادمردان، دفاع از حقوق یک مظلوم، از کسانی بر میآید که درسهای مکتب ایثار و شهادت پرچمدار کربلا را با تمام وجود درک کرده باشند و به معنای واقعی به آن پایبند باشند.
آری برادر، وقتی در ابتدای پیامت واژهی شهید مظلوم را در خصوص محسن روح الامینی خواندم، به حریَتات احسنت گفتم و به خود بالیدم و بر این اصلی که خداوند در هر عصر و مکان حجتش را برای دفاع از حقوق مظلومش هدایت و یاری میکند، از باور به یقین رسیدم.
برادر حسین ، بدان که با ورود به این عرصه رسالت شما برای پاسداری از حق و پیامرسانی آن بسیار سنگین میشود، چرا که مدعیان دروغین، این وضع و حال شما را بر نمیتابند و هزینههای سنگینی بر شما تحمیل خواهند نمود که امیدوارم به تأسی از بزرگان دین اسلام و عنایت حق باریتعالی، از این مرحله سربلند بیرون بیایی.
و اما بعد
بار خدایا ، تو میدانی بسیجیان و پاسداران واقعی در دهه ی اول انقلاب که از بطن مردم برخاستند، با شناخت و شعور و پیروی از مکتب دینت و با تأسی از سیرهی معصومین، همهی هستی خود را در طبق اخلاص گذاشته و برای دفاع از ارزشهای معنوی که یکی از مهمترین آنها دفاع از مردم در مقابل تجاوز نظامی فتنهگران بود، به جهاد شتافتند و در این مسیر چه سختیهای دنیوی که نکشیدند و با امید به اینکه با ایثار خون خود، جهانی عاری از ظلم و جور و بیعدالتی به ارمغان بیاورند، رخت از این دنیای دنی بربسته و مظلومانه و بیریا بهسوی تو شتافتند.
خداوندا، تو وعده دادهای امتی را که در راه تو قدم برداشته و جان و همهی هستی خود را فدا نمودند، دفاع و حمایت کنی.
بار خدایا، در این شرایط کنونی، مردم این مرز و بوم بیشترین نیازشان کشف حقایق است که با زدودن گرد و غبار نفاق از روی واقعیات، هر چه بیشتر به راهی روشن هدایت خواهند شد و در نهایت به راه شهدا که همان راه توست خواهند گروید.
خداوندا ، تو میدانی سردارانی چون شهید محمد بروجردی به تأسی از سیرهی معصومین در رفتار با مردم به مرحلهای رسید که از طرف مردم کردستان که پیچیدهترین فتنه ها در آنجا شکل گرفته بود، "مسیح کردستان" لقب گرفت و با ریخته شدن خون مظلومانهی خود و یارانش، منشا خیر و برکات شد که یکی از بالاترین دستاوردهای آن، نجات مردم کردستان از شر توطئهها و فتنههای کفر و نفاق و رسیدن به روشنگری بود.
بار خدایا، تو بهتر از هر کس حال و نیَات شهدا، جانبازان، بسیجیان و پاسداران دوران سخت هشت سال دفاع مقدس را میدانی. از تو میخواهم مانع سوء استفاده و تضییع حقوقشان از طرف فرصتطلبان و دنیاطلبان باشی.
بار خدایا، کسانی که در زمان جنگ تحمیلی در عرصههای سخت حضور نداشته و یا تحت هر پوششی از حضور در میدان رزم سر باز میزدند یا اینکه اصلا درآن مقطع به دنیا نیامده بودند که آن شرایط معنوی را درک کنند، متاسفانه در این فضای غبارآلود و نفاق، دست به مصادرهی ارزش ها بردهاند تا جایی که حتی حاضرین و وارثین برحق آنها که همان همرزمانشان هستند، با قساوت و بیمهری هرچه تمامتر در صدد محوشان هستند و گویا دیگر وجدانی در کار نیست.
این رفتار مدعیان دروغین و تازه انقلابی ها که از خود انقلابیون جلوتر افتادهاند و مدعی همهچیز هستند، مرا یاد داستانی میاندازد که امام (ره) در یکی از سخنرانیهایشان از عالم بزرگواری که در همدان میزیسته اند، نقل کردند: فرد غیر مسلمانی به من رجوع کرد و در مورد دین اسلام و مکتب شیعه کنکاش میکرد و پس از مدتی مدعی گرایش به مکتب شیعه شد که من این امر را به فال نیک گرفتم. اما پس از مدتی هر روز صبح وقتی برای نماز به مسجد میآمدم، میدیدم که ایشان زودتر از من در مسجد است و مشغول خواندن زیارت عاشورا و ابراز ارادت به معصومین است و با گریه و زاری این حالت را بیشتر نشان میدهد که خود این امر برای من سوال ایجاد کرد. یک روز که دوباره او را در این حال دیدم، از او سوال کردم و گفتم: من که فرزند همین معصومین هستم و ارادت و مطالعاتم بیشتر و عمیقتر از توست، اینقدر که تو به ظاهر ابراز ارادت به جدم مینمایی، من نکردهام. جریان چیست؟ برایم بگو.
آن عالم بزرگوار میگوید: وقتی این سوال را کردم، ایشان سکوت کرد و از فردای آن روز دیگر دیده نشد و پس از مدتی معلوم گردید که این فرد از طرف استعمارگران وقت ماموریت برای نفوذ به مکتب شیعه را داشته و با هوشیاری آن عالم بزرگوار دست آن مدعی دروغین بر ملا گشت. یا مانند آن افسر ارتش توده ای که در زمان قبل از انقلاب ( گروه بیژن جزنی ) از او سوال میشود: تو افسر ارتش بودی و در این لباس رفتار بسیار بدی با مردم داشتهای. پس تو چه نوع تودهای هستی؟ در پاسخ میگوید: من در این لباس ماموریت داشتم با رفتار خشن با مردم، چهره ی این لباس را در پیش مردم منفور جلوه دهم تا مردم به این لباس بدبین شوند و زمینهی دگرگونی فراهم شود.
من در اینجا هشدارم به همهی دلسوزان و دلسوختگان واقعی انقلاب، این است: برادران و خواهران که در هر حوزهی سیاسی و اجتماعی هستید، بیدار باشیم و بیدار باشید. دشمنان این کشور عزیز همهی دستاورد های ارزشی را که میتوان گفت همان منافع ملی معنوی تمام مردم ایران است، مورد هجمه قرار داده و نشانه رفتهاند و با حذف مرحله به مرحلهی نیروهای ارزشی و دلسوز این مرز و بوم، به دنبال تهی نمودن خزانهی این نیروها هستند که متاسفانه فرایند این امر فقط زمینه و فرصت را برای آدمهای دون و فرصتطلب به ارمغان خواهد آورد.
باید متذکر شوم بخشی از این مصیبتهای امروزی که بر سرمان آمده، از سکوتی است که در طول سالیان گذشته در مقابل هجمهی نابخردان به شخصیتهای بزرگ مذهبی، سیاسی و اجتماعی پیشه کرده بودیم. به قول شاعر: این تنگی نفس که میکشیم / ز کفران نعمتی است که در باغ کردهایم.
و باید گفت اگر همان زمانی که عدهای بیهویت با حمایت از اصحاب حاکمیت تحت لوای حمایت و دفاع از ولایت فقیه با تمامی امکانات قهریه به آن عالم بزرگوار و فرهیخته یعنی حضرت آیتالله العظمی منتظری ، که خود مبدع این نظام بر مبنای سیرهی اولیا و انبیا بود، سکوت را میشکستیم و از حقوق آن عالم بزرگوار دفاع مینمودیم، اوضاع و احوالمان به این مرحله نمیرسید که صد افسوس ...
و کلام اخر
ای شهدای گرانقدر وآزاده، من در اینجا شما را شاهد و گواه میگیرم. ای سرداران شهید: محمد بروجردی، حاج داوود کریمی، حسین خرازی، احمد متوسلیان، حمید باکری، حسن بهمنی، محمد جهان آرا، کاظم رستگار و مهدی زینالدین و همهی همرزمان شهیدم. آیا نگاه و تدبیرتان برای حل و فصل مسائل اجتماعی با این روش که مدعیان دروغین راه شما در پیش گرفتهاند، سنخیت دارد؟!
آیا برای ایجاد زمینهی جاذبه و تولید پشتوانههای انسانی جهت ادامهی راه معنویتان، جز به تأسی از سیرهی مولا علی (ع)، به راه و روش دیگری تمسک میجستید؟
ای بزرگواران، ای شهیدان عزیز، درشرایط بسیار سخت و دشواری قرار گرفتهایم. فرهنگ نفاق و تزویر، فضای موجود را غبارآلود کرده، یاریمان کنید.
برادرانمان را به اسارت گرفته اند، یاریمان کنید.
مجروح عزیزمان، سعید حجاریان، آن فرزند کوران مبارزات ستمشاهی در بند است، یاریمان کنید.
یاران دفاع مقدسمان: محسن میردامادی، فیضالله عربسرخی، جواد امام، عبدالله رمضانزاده و ... در بندند، یاریمان کنید.
پاکاندیشانی چون مهندس محمد توسلی و یارانش در بندند، یاریمان کنید.
جوانان پاک این مرز و بوم به جرم آزادیخواهی در بندند، یاریمان کنید.
آزادگانی به جرم حمایت از یک سید خادم این مردم در بندند، یاریمان کنید.
ای عزیزان شهید، برای پیوستن به شما دل بستهام، یاریام کنید .
من الله اتوفیق
یکشنبه ، شش مردادماه 1388
محمد باقر بختیار