۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

عروس سبز

عقدکنان ساده و در عین حال دلنشینی بود. وارد اتاق عقد که شدم زیبایی و سادگی تزیینات، خود را به رخ می کشید. همین طور که مشغول حال و احوال با میهمانان بودم، ناگهان در فاصله ای کمی دورتر چشمم به عروس افتاد که سر سفره عقد نشسته بود و در حالی که بالای سرش قند می ساییدند، قرآن می خواند.

برای لحظاتی میخکوب شدم و بعد گرمای اشک شوق را بر چهره ام احساس کردم.

عروس سر تا پا سبز، پای سفره عقد نشسته بود. پیراهنش سبز، گل سرش سبز و شالش سبز بود و از آن آرایش های تند خلیجی و عربی اثری بر چهره نداشت. ساده و زیبا و متین و سبز ...

برایم جالب بود؛ در عقدکنانی در شهر قم شاهد این صحنه هستم که هم عروس و هم داماد از خانواده های روحانی هستند. برای تبریک که جلو رفتم از عروس پرسیدم: با این حال و هوایی که درست کردید، اینوری ها چی میگن؟ اونوری ها چی میگن؟

عروس خانم با لبخند گفت: اینجا همه اینوری هستند؛ همه سبزند ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر