۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

محسن کدیور : دستاورد مهم جنبش سبز تاکنون این است که مردم فهمیدند که مشکل اصلی رییس جمهور نیست،رهبری است




جنبش راه سبز:
محسن کدیور در میزگرد "ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری"، تاکید کرد که در دهه اول رهبری پیشاپیش و پیشوای مردم بود، اکنون رهبری مقابل مردم است: "آن زمان رهبری، مردم را نمایندگی می کرد، حالا رهبری به مانع اصلی حرکت آزادی خواهانه ملت بدل شده است." کدیور ضمن انتقاد از آیت الله خامنه ای متذکر شد: میروید در نماز جمعه به سخنان امام علی در نهج البلاغه استناد میکنید. آن سخنان در مورد خوارج است. معترضین شما کجا دست به اسلحه بردند که شما آنها را به خوارج تشبیه میکنید؟ استبداد دینی رفتنی است، البته دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
در همین میزگرد، کاظم علمداری هم تاکید کرد: جنبش اخیر جریانی ریشه دار است ، کف روی آب نیست، در بطن جامعه ریشه دوانده و قابل خشکاندن نیست و مثلث قدرت در جمهوری اسلامی یعنی بیت رهبری، سپاه پاسداران و دولت احمدی نژاد توان مقاومت در برابر این جنبش توفنده را ندارند.
نیره توحیدی نیز با تاکید بر حضور گسترده زنان در جنبش فراایدئولوژیک کنونی آن را ناشی از خودباوری و خود آگاهی جنسیتی زنان ایران دانست که به ویژه در جنبش زنان دو دهه اخیر هویت مشخص و مستقل خود را پیدا کرده است.
نکات فوق بخشی از سخنان سه استاد ایرانی است که ۱۹ ماه سپتامبر 2009، در میزگردی با عنوان "ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری" برای بحث و بررسی مسائل و پیامدهای انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در جنوب کالیفرنیا و در شهر ارواین ابراز شد. سخنرانان این سمینار عبارت بودند از دکتر کاظم علمداری، استاد جامعه شناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در شهر نورثریج و فعال اجتماعی-سیاسی، دکتر نیره توحیدی، استاد و رئیس دپارتمان مطالعات زنان در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در شهر نورثریج و دکتر محسن کدیور، اسلام شناس و منتقد بنام جمهوری اسلامی و استاد فعلی دانشگاه دوک. این سمینار که بیش از ۴ ساعت به طول انجامید با استقبال جمع قابل توجهی از ایرانیان ساکن جنوب کالیفرنیا مواجه شد.
در ابتدا دکتر کاظم علمداری، سخنان خود را تحت عنوان "آینده جمهوری اسلامی ایران" ایراد کرد. این استاد دانشگاه با ذکر آنکه در جمهوری اسلامی ایران در یک فضای برزخی قرار گرفته که ادامه شرایط حاضر برای آن ممکن نیست، دو راه متصور برای آینده جمهوری اسلامی را پی بردن به اشتباهات از سوی زمامداران و دست یازیدن به اصلاحات عمیق و اساسی و برطرف کردن تضادهای درون ساختاری دانست. کاظم علمداری اما راه متصور دیگر که شواهد را افزایش فشار و خفقان از سوی مثلث شکل گرفته قدرت (بیت رهبری، سپاه و دولت احمدی نژاد) دانست، چرا که این جناح به این نتیجه رسیده اند که عقب نشینی یعنی فرو افتادن و باید راهی را که آغاز کرده اند ادامه دهند. دکتر علمداری پیمودن این راه را موجب افزایش شکافهای داخلی دانست که در درازمدت موجب دررون پاشی می شود.
وی با برشمردن سیر تاریخی مشروعیت جمهوری اسلامی بعد از انقلاب ، تضاد ساختاری جمهوری اسلامی از بدو تاسیس را موجب بحران مشروعیت دانست و ادامه داد:" امروز جمهوری اسلامی با بزرگترین و بیسابقهترین چالش در تاریخ سی ساله خود هم از درون و هم از بیرون مواجه شده است. چالش درونی از بدو تولد رژیم با ادغام دو پدیده نا متجانس ولایت فقیه و جمهوری بوجود آمد و امروز بصورت دو بدیل عمیقا متضاد در برابر هم قرار گرفتهاند، یعنی حکومت اسلامی در برابر جمهوریت. در دهه اول، جمهوری اسلامی از پشوانه سه مشروعیت: کاریزماتیک، یا رهبری بی همتای آقای خمینی، ایدئولوژیک، و پشتوانه آرای مردم برخوردار بود. امروز هیچکدام از آنها باقی نمانده است، وبرای بقای رژیم، کسانی متوسل به مشروعیت الهی شده اند. درحالیکه نظام جمهوری آنچنانکه در قانون اساسی ایران آمده است، مشروعیت خود را از آرای مردم کسب میکند. قانون اساسی جمهوری اسلامی این دو را با هم یکجا دارد."
علمداری با ذکر آنکه زمینه های انجام کودتا از از مدتها قبل پیش بینی شده بود، به زمینه های اجتماعی اعتراضات اخیر از دید جامعه شناسی اشاره کرد جنبش سبز را صدای نسل جوان، طبقات میانی، شهر نشین وتحصیل کرده دانست که از دست زور گوییهای رژیم به ستوه آمدهاند،" نسل و طبقاتی که سالها توسط حاکمیت به خاطر فرهنگ و دیگاه متفاوت خود تحقیر شدهاند. نسل و طبقاتی که آرزو دارند متمدن، آزاد و با استانداردهای جهانی زندگی کنند.". کاظم علمداری سخنان خود را با ذکر این نکته پایان داد که :" آنچه در ایران به وجود آمده جریانی ریشه دار است ، کف روی آب نیست، در بطن جامعه ریشه دوانده و قابل خشکاندن نیست."
سخنران دوم دکتر نیره توحیدی بود که در سخنانی تحت عنوان " نقش زنان در تحول فرهنگ سیاسی ایران " به نقش و اهمیت حضور و فعالیت زنان در جنبس سبز پرداخت. توحیدی گفت پس از سی سال هزاران هزار زن به خیابان ها آمدند دوشادوش مردان و برای حقوق خود مبارزه می کنند بدون اینکه از مردان جدا باشند، یا از پشت سر آنان قرار بگیرند و گاه حتی نیز نقش رهبری دارند و ادامه داد حضور پر رنگ زنان در عرصه های مختلف منحصر به يک طبقه اجتماعی يا يک تفکر نبوده ونيست" و از تمامی اقلیتهای قومی و مذهبی در آن حضور دارند. وی جنبش سبز را دارای خصایص ویژه ای خواند که آن را جنبشهای پیش از آن متمایز می سازد. این جنبش نشان از شکل گیری فرهنگ سیاسی جدیدی در ایران دارد، و نقش زنان را از عوامل مهم تحول در فرهنگ کنونی سیاسی دانست. نیره توحیدی خاصیت مهم جنبش کنونی را "پسا اسلام گرائی" نامید، به این معنا که "فرهنگ سیاسی ایران از گفتمانی ایدئولوژیک وارد گفتمانی عرفی و سکولار به معنای "معاصر شدن" شده است. وی ادامه داد" به عبارت دیگر اگر در انقلاب ۱۳۵۷ با انقلابی ایدئولوژیک روبرو بودیم، جنبش سبز ایران، جنبشی است غیر ایدئولوژیک و غیر مسلکی". خانم توحیدی با نام آوردن از ندا آقا سلطان به عنوان شهید نمادی این جنبش ، شهادت او را که " با یک انگیزه فراایدئولوژیک، فرامذهبی و فرامسلکی تنها برای مطالبه حقوق انسانی و حقوق شهروندی اش، به ویژه حق رأی و انتخابات آزاد و سالم و منصفانه به اعتراض بر خواسته بود"، بیانگر ابعاد از "سرشت مدنی، حقوق بشری و مطالبه محور" جنبش سبز دانست.
دکتر توحیدی با تاکید بر حضور گسترده زنان در جنبش فراایدئولوژیک کنونی آن را ناشی از خودباوری و خود آگاهی جنسیتی زنان ایران دانست که به ویژه در جنبش زنان و فمینیست دو دهه اخیر هویت مشخص و مستقل خود را پیدا کرده است. وی با نام بردن از کمپینهای متعدد حقوق زنان همچون کمپین یک میلیون امضا، کمپین نه به سنگسار و...جنبش زنان را قویترین جنبش جامعه مدنی دانست که به حرکت کود ادامه داد و گفتمانی ایجاد کرد که دارای تئوری و استراتژی بود و علیرغم همه فشارها به حرکت خود ادامه داد و در سمتگیری و شعارهای نامزدهای انتخاباتی تاثیر مستقیم گذاشت
نیره توحیدی با ذکر آنکه گره کور توسعه سیاسی و حتی اقتصادی در جوامع مسلمان مسائل زنان و جنسیت است ، اظهار امیدواری کرد که باتلاش زنان و مردان بخصوص کمک روحانیت که با نواندیشی دینی و خوانش منطبق با حقوق زنان از دین به برطرف کردن این مشکل بپردازند سخنان خود را چنین پایان داد: "جنبش زنان در ایران این ظرفیت را از خود نشان داده و ثابت کرده است که توانایی ادامه مبارزهی پیگیر و مسالمت جویانه را دارد. مبارزه ای مستقل با درونمایهای متکثر که می تواند بر جنبش عمومی و دموکراتیک مردم ایران، اثرات مثبت و متعادلکننده بگذارد."
سخنران ویژه سمینار دکتر محسن کدیور، اسلام شناس منتقد جمهوری اسلامی بود که سخنان خود را تحت عنوان " جنبش سبز در مقابل ولایت جائر" ایراد کرد.
کدیور اینگونه آغاز سخن کرد:" بارها از خود پرسيده ام چرا چنين شد؟ چرا به اينجا رسيده ايم؟ هيچوقت فکر نمي کردم و فکر مي کنم بسيارى از دوستان ديگر هم پيش بينى نمي کردند که جمهورى اسلامى به اين زودى سقوط کند، مرادم هم از سقوط اين نيست که فعلا مسئوليت کشور را به عهده ندارد، مرادم اين است که به اين زودى از چشم و دل اکثر ايرانيان بيافتد." وی سخنان خود را بر مبنای ریشه یابی تاریخی اتفاقات اخیر قرار داد تا با درس گرفتن از گذشته اشتباهات تاریخی تکرار نشوند.
محسن کدیور جنبش سبز را در آغاز نه جنبشی ضد دیکتاتوری بلکه جنبشی دانست که با شعار مردمی "رأی من کجاست؟" آغاز گشت، اين جنبش با يک سئوال ساده،" راى من کجاست؟ با راى من چه کردى شروع شد؟"، مردم به شکل مشخص به يک رئيس جمهور انتقاد ميکردند و معتقد بودند که ما به او راى نداده ايم و او را به ما تحميل کرده ايد، ما رئيس جمهور ديگرى را ميخواستيم، يا شيوه ديگرى را براى اداره جامعه طلب ميکرديم، جنبشی بود در مقابل رئیس جمهوری که با وقاحت دروغ ميگويد و اعلام آنکه چنين فردى صلاحيت رياست جمهورى را ندارد. اما با عملکرد رهبری و ورود او همانند دبیرکل یک حزب محافظه کار به منازعه جهت حرکت مردمی متفاوت شد و جنبش سبز به يک جنبش تمام عيار ضد استبدادى و ضد ديکتاتورى تبديل شد.
این اسلام شناس، با برشمردن خصایص دیگر جنبش سبز همچون يک جنبش کاملا ايرانى و مستقل بودن، دموکراتيک بودن ، آزادي خواهانه و عدالت طلبانه بودن، حقوق بشرى بودن، مهمترین خصیصه این حرکت را خاصیت ضد ديکتاتورى و ضد استبدادى آن دانست.
کدیور مهمترین دستاورد جنبش سبز را در این دانست که " مردم فهمیدند مشکل اصلى ايران، رئيس جمهور ناکارامد نيست، رئيس دولت غير کارشناس و پر حرف نيست، مشکل اساسى اين است که چنين فردى، صرفا مانند يک مهره خيمه شب بازى جلو آمده است وليکن ظاهرا افسار کار به دست کسان ديگر است و اگر قرار است ايران اصلاح شود، مي بايد سراغ آنان بروند." کدیور با ذکر آنکه پیشتر نیز بسیاری از نخبگان و روشنفکران و متخصصان این نکته را اذعان کرده بودند اما اینک این امر به باوری عمومی تبدیل شده و به عرصه خیابان و بازار کشیده شده است و مردم " با رشادت، با شجاعت دارند اينها را فرياد ميزنند و هزينه هم مي پردازند و نمي ترسند، عقب نمي نشينند، اين مسئله دستاورد بزرگى است".
وی با ذکر آنکه ایران در میان کشورهای آسیائی نقش پیشتاز داشته است، این نکته را قابل تعمق دانست که چرا ایران که تجربه نهضت ضد استبدادی و عدالت طلبانه مشروطه را در صد و چند سال قبل داشته است و انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ هم انقلابی ضد استبدادی بود ،همچنان دچار استبداد است و درس گرفتن از این وقایع تاریخی و اندیشیدن پیرامون آن را برای دریافتن این نکته دانست که:" کدام راه را نبسته بوديم که دوباره استبدادى که از در اخراج شده بود، از پنجره برگشت؟" و "اين که اگر در نهضت مشروطه، ما کوشش کرديم با نوشتن يک قانون اساسى، استبداد را از ايران اخراج بکنيم و اگر در انقلاب اسلامى، باز کوشش شد بار دوم براى اخراج استبداد برنامه ريزى کنيم، چه اتفاقى افتاد، پدران ما، نسلهای قبلى، کجا اشتباه کرده بودند که دوباره استبداد با لباس ديگر، با شکل ديگر و با عمق بيشترى در ايران سيطره پيدا کرد؟" مهم دانست.
کدیور با برشمردن راه حلهائی که نظريه پردازان جنبش مشروطیت ذکر کرده بودند به این مهم توجه داد که چرا این تئوریها در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ مورد توجه قرار نگرفتند. وی تاکید کرد در مشروطه برای مهار استبداد قاجار دو راه حل مطرح بود " يکى اينکه کشور بايد قانون داشته باشد، همه امور بايد در چارچوب قانون اداره شود، هيچ مقام فوق قانونى وجود نبايد داشته باشد. ودیگر آنکه نظارت ملت بر دولت باید تقویت شود، يعني اينکه ما نهاد هاى نظارتى قوى بسازيم و دولت و حکومت را پاسخگو سازیم". این دو نکته به صراحت در کتاب تنبيه الامه و تنزيه المله میرزای نائینی آمده است و هم او بدترین نوع استبداد را استبداد دینی ذکر کرده چرا که مخالفان حاکمیت با استفاده ابزاری از مقدسات بیشتر سرکوب می شوند.
محسن کدیور در ادامه بحث خود راجع به تئوری پردازان نهضت مشروطه به آخوند خراسانی اشاره کرد که به عنوان بزرگتری مرجع آن زمان به صراحت ذکر کرده است :" که آنگونه که من از دين ميفهمم در حوزه حکومت هيچ حق ويژه اى براى فقيهان پيش بينى نشده است، اداره جامعه ميبايد بدست نمايندگان مردم سپرده شود، و نمايندگان مردم همين ها هستند که در دارالشوراى کبرى - بزبان آنروزهمان مجلس شوراى ملى - نشسته اند، وذکر ميکند که در زمان غيبت امام دوازدهم حکومت از آن جمهور مسلمين است، کى نوشته شده است؟ صد و چهار سال پيش، از نجف اشرف زيرش هم مهر و امضاء شده است، سه مرجع تقليد آنرا امضاء کرده اند." کدیور با ذکر آنکه میراث فکری نهضت مشروطه نادیده انگاشته شد تاکید کرد: " نهضت مشروطه ما نکات بسيار ارزنده اى داشته ايم، اما متاسفانه داخل وجدان عمومى نشد، حتى نخبگان ما، عالمان ما، روشنفکران ما، چندان به اين نکات توجه نکردند، حاصلش رسيد به ورق دوم تاريخ معاصرما، انقلاب اسلامى ۱۳۵۷".
کدیور با برشمردن ایرادات ساختاری و قانونی قانونِ اساسی نوشته شده پس از انقلاب اسلامی تاکید کرد که " فى الواقع در آن زمان اين نکته براى بسيارى از روحانيون جا نيفتاده بود، فکر ميکردند اگر قدرت به دست افراد غير دينى بيفتد، احتمال فساد دارد، اما اگر قدرت به دست ما باشد ما آدمهاى عادل، متقى اى هستيم و لذا ممکن نيست که فساد صورت بگیرد." وی وی با ذکر آنکه شاید این ۳۰ سال لازم بود تا ما پی ببریم استبداد، استبداد است، و فقیه و دیندار هم در معرض چنین بلیه ای کمتر از دیگران نیستند، ادامه داد:" چون ما از وقايع مشروطه درس نگرفته بوديم، لازم بود اين اتفاق بيفتد که اين را بفهميم که استبداد، استبداد است، قدرت مطلقه، قدرت مطلقه است، بدست هرکه باشد مهم نيست، اين که ديندار باشد يا سکولار باشد، مهم نيست، اين که طرفدار اجنبى باشد يا استقلال طلب باشد، مهم نيست، مهم اينست که آيا شما همه راههاى مقابله با استبداد را سد کرده ايد يا نکرده ايد و متاسفانه در انقلاب اسلامى آن راه ها سد نشده بود."
کدیور با ذکر آنکه در قانون اساسی ۱۳۵۸ اهرمهای نظارتی بر ریاست جمهوری پیش بینی شده بود، با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی، هندسه قانون بهم ریخت و نتیجه اش این شد که" دیگر نویسندگان قانون اساسیتوجه نکردند که می باید برای این مقام تازه هم فکر بکنند و اهرمهای نظارتی و اهرمهای تغییر قانونی مسالمت آمیز ادواریپیش بینیکنند." وی با انتقاد از نویسندگان قانون اساسی برای برشمردن اصل "مادام العمر" برای ولایت فقیه اضافه کرد حتی اگر نویسندگان قانون بگویند ما "مادام الشرایط" نوشته بودیم نه" مادام العمر"، این سوال باقی است که:"این شرایط را که میسنجد؟ مجلس خبرگان آن شرایط را میسنجد؟ بسیار خوب اگر مجلس خبرگان آن شرایط را میسنجد صرفا این شرایط برای عزل است که اگر از دست رفت بتواند عزل بکند و اگر باقیباشد بتواند نصب کند یا حق نظارت هم دارد؟ می بینیم در این قانون اساسیحق نظارت بر عمکرد رهبر برای مجلس خبرگان پیش بینینشده است." و به زبان حقوقی " این نظارت ، فقط نظارت برای بقای شرایط است نه نظارت برعملکرد."
محسن کدیور در قسمتی دیگر از سخنان خود به اصلاحات قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ اشاره کرد که در ابتدا تصویب شد که دوران زمام داری رهبر به ده سال محدود شود و برای یک بار مجدد هم امکان انتخاب داشته و همینطور امکان نظارت بر عملکرد هم پیش بینیشد، این را هم آنمجلس تصویب کرد، پیشنهاد دهنده این امر هم آقای هاشمی رفسنجانی بود. اما آیه الله فاضل لنکرانی به عنوان دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به این استدلال که " نمی شود فردی ده سال نایب امام زمان باشد و بعد نباشد، این خلاف ضروریات فقه شیعه است" به این امر اعتراض می کند و این مواد به صورت غیر قانونی (چون قانونا تصویب شده بود) حذف می شود.
نکته دیگری که در مجلس بازنگری ذکرشد در مورد مطلقه بودن اختیارات رهبری بود. مطلقه بودن به زبان عرفی یعنیرهبر هر کاری بخواهد بکند توان انجام آن را دارد منتهیدر چهار چوب همین قانون نهایتش از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام که آن هم منصوب خودش خواهد بود. کدیور ادامه داد:" و جالب اینجا است که خود رهبر فعلی، آن زمان در نماز جمعه تهران به این مطلب اعتراض کرد و گفت اصلا ممکن نیست که رهبر اختیاراتی بیش از احکام شرع داشته باشد و بعد که خودش به مقام رهبری رسید دید که بد هم نیست، میتوان چنین اختیاراتی هم داشت و مشکلیهم پیش نیاید."
کدیوربا بررسی دو قانون اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ذکر کرد که " در قانون مشروطه که شاه مقامی غیر مسئول بود، مقام پاسخ گو نبود اما اختیارات قانونی هم نداشت" و ادامه داد:" خوب ما در عمل با آن قانون اساسی یک شاه مطلقه را داشتیم، یک دیکتاتور مطلقه داشتیم با اینکه آن قانون اجازه نمی داد خوب الان با این قانون که نزدیک هشتاد درصد اختیارات قانونی به دست رهبر است، قانونا هم اختیارات مطلقه ولو قانونی دارد، نهاد نظارتی و شیوه پاسخگوئی هم برایش پیش بینی نشده است، چرا با خیز برداشتن برای تصاحب آن بیست درصد باقیمانده دیکتاتوری نکند؟ دعوا سر این بیست درصد باقیمانده ناقابل است!"
این اسلام شناس ، قانون اساسی جمهوری اسلامی را نوشته شده بر مبنای وجه کاریزماتیک آیه الله خمینی دانست که نویسندگان نمی توانستند در مخیله خود هم پیش بینی به وجود آمدن دیکتاتوری را کنند.
محسن کدیور شرایط حاضر را متفاوت دانست و اذعان کرد"الان رهبری مقابل مردم ایستاده است. این تحولیاست که در جمهوری اسلامی رخ داده است. در دهه اول رهبری پیشاپیش و پیشوای مردم بود، اکنون رهبری پیش رو و مقابل مردم است. آن زمان رهبری مردم را نمایندگی می کرد، حالا رهبری به مانع اصلی حرکت آزادی خواهانه ملت بدل شده است. مردم احساس می کنند برای پیشرفت باید این رهبری را درنوردند، باید از او عبور کنند"، کدیور با ذکر آنکه کسی در حوزه های علمیه آیه الله خامنه ای را به عنوان اسلام شناس و فقیه متبحر نمی شناسد نظریات و سخنان ایشان را به عنوان فقیه مورد اعتبار و استناد شرعی ندانست.
محسن کدیور با انتقاد شدید از شیوه زمامداری آیت الله خامنه ای ادامه داد "کدام فقیه عادل خداترس اجازه شکنجه و کشتار می دهد؟" و با ذکر جمله از رهبر جمهوری اسلامی در رابطه با زندان ابوغریب و شکنجه های صورت گرفته در آن ادامه داد: "چند سال پیش وقتیآمریکائیها به عراق رفتند و فاجعه زندان ابوغریب پیش آمد، ایشان در نماز جمعه این سخنان را فرمودند که آن چه من میشنوم شما فجایعی در این زندان انجام داده اید. بعد هم میگویید ما خبر نداشته ایم. مگر پذیرفته است که بگوید خبر نداشته ایم؟ اگر خبر نداشته اید، شما مسئولید و به واسطه خبر نداشتنتان صلاحیت اداره کشور را ندارید. اگر خبر داشته اید، شما خائن هستید. به خاطر چی؟ به خاطر اینکه خبر داشته اید و اجازه داده اید این فجایع در قلمرو تحت سلصه تان اتفاق بیفتد. بعد میگویید من که نمیگویم شخص صدام رفته است و این شکنجهها را کرده است اما به دستور او این امور انجام گرفته شخص رئیس جمهور آمریکا که نرفته است در زندان ابوغریب چنین کند اما به دستور او و با مسئولیت او این امور انجام شده است."
اگر این سخن در مورد آنها صادق است ابوغریب را بردارید کهریزک بنویسید، تفاوتیمیکند؟ عین هم میشود." کدیور با ذکر سخن دیگری از آیت الله خامنه ای در مورد زندانهای فلسطین اشغالی تاکید کرد: "من کلمه فلسطین اشغالی را برمیدارم تهران را به جایش میگذارم. منطق یکسان است. شما با منطق قوی آنها را محکوم کرده اید، ما با همان منطق با شما سخن میگوییم. میگویید که شما از یک فرد بیمار معلول روی صندلیچرخ دار هم نگذاشتید - شیخ احمد یاسین من هم می گویم من هم با همین منطق با آیت الله خامنهای سخن میگویم که شما از یک شخص بیمار صندلیچرخدار نشین مثل حجاریان هم نگذاشتید. این منطق قوی را امروز مردم کوچه و خیابان ما میفهمند، کامل میفهمند و لذا به سادگیمیپرسند این شیوه اداره، شیوه میریت علوی نیست."
محسن کدیور با انتقاد از سخنان رهبر جمهوری اسلامی که در سخنان نماز جمعه خود را به امام علی (ع) تشبیه کرده بود ادامه داد:"شما از امام علیبرای ما گفتید، آن چه که از عملکرد شما از آب در آمده است راه و رسم معاویه است، ما علیرا میشناسیم. حالا میروید در نماز جمعه به سخنان امام علیدر نهجالبلاغه استناد میکنید. آن سخنان در مورد خوارج است. معترضین شما کجا دست به اسلحه بردند که شما آنها را به خوارج تشبیه میکنید؟ امام علیمیگفت هر که از ما انتقاد کند من زبانم نافذ است، منطقم قوی است، پاسخ میدهم. تاریخ سراغ ندارد یک نفر به واسطه انتقاد به اهل بیت به زندان و شکنجه و مرگ دچار شده باشد. "
محسن کدیور با انتقاد از اجحافهائی که در جمهوری اسلامی تحت رهبری آیت الله خامنه ای به مسلمانان اهل سنت و دراویش گنابادی و اقلیتهای مذهبی می شود، خطاب به ایشان تاکید کرد: "مسلمانان اهل سنت در تهران و بسیاری از شهرستانهای بزرگ از حق ابتدائی داشتن مسجد مستقل محرومند و مدتی برای اقامه نماز جمعه با سفارت پاکستان در تهران می رفتند! آزادی دینی به سبک ولائی یعنی این. حسینه های دروایش نعمت اللهی در چندین شهر با خاک یکسان و به زباله دانی تبدیل کرده اید. طبق کدام قانون شما چنین کردید؟ معنای آزادی چیست؟ آزادی پس از بیان یا آزادی جهالت؟ خوب این دروغ گوییها است که الان کاملا بر بر مردم ما هویدا شده است."
کدیور در قسمتی دیگر از سخنان خود در رابطه با مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه انتظاری از این مجلس نمی رود چرا که این افراد توسط شورای نگهبان مهره چینی شده اند و "اکثر نمایندگان آن منصوب رهبری هستند، نمایندگان ولایت فقیه در قوای نظامی و انتظامی و دانشگاهها هستند یا ئمه جمعه و همه مواجب بگیر و حقوق بگیر بیت قدرتند. خوب معلوم است که چاقو نمیتواند دسته خودش را ببرد." خطاب به معدود نمایندگان مستقل مجلس خبرگان گفت" مردم از مجلس خبرگان رهبری انتظار وظایف قانونی، اخلاقیو شرعیشان را دارند. اینگونه پذیرفته نیست. یعنیشخص آقای رفسنجانیمورد احترام ما، اما زمانی که بخواهد از این ظرفیتهای قانونی به نفع مردم استفاده کند. این ظرفیتها را نمیشود برای ۱۲۰ سال بعد گذاشت. امروز به این ظرفیتها نیاز مبرم داریم. بگذارید تحت فشار قرار بگیرید، شما سخن خود را بگویید ولو اخراجتان کنند از آن مجلس. شما بالاخره رئیس مجلس خبرگان و رئیس منتخب آن هستید و من اطمینان دارم به این وضعیت هم راضینیستید بنابر این به وظیفه تان عمل کنید."
محسن کدیوربا بیان این نکته که آیه الله خامنه سالیان پیش گفته بود " مگر میتوان با سرنیزه حکومت کرد؟ تاریخ، هیتلرها را دیده است. تاریخ، استالینها را دیده است. مطمئن باشید این نمی پاید. این سخن ایشان است، ما هم به خودشان تحویل میدهیم. جناب آقای خامنهای آیا اینها را شما فرموده اید یا نه؟ آیا یادتان رفته است که شما هم ممکن است دیکتاتور باشید؟ دیکتاتوری که شاخ و دم ندارد. مقام غيرپاسخ گوی با اختیارات مطلقه مادام العمر و از همه مهمتر که خود را انتصابی خدا و پیامبر و امام بداند و خود را منتخب مردم و وکیل ایشان هم نداند." و جمله پایانی کدیور خطاب به ملت ایران چنین بود: "استبداد رفتنی است، استبداد دینی هم رفتنی است، البته دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. مطمئن باشید."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر