۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

«داستان یک انقلابی بی‌تردید»


«داستان یک انقلابی بی‌تردید»
علی مليحی
"28 سال پس از روزی که میرحسین موسوی نخست وزیر ایران شد"
28 سال پیش در 7 آبان 1360 میرحسین موسوی به عنوان پنجمین نخست وزیر جمهوری اسلامی از مجلس رای اعتماد گرفت. مهندس موسوی که در هشت ماه اخیر، با حضور دور از انتظار در انتخابات ریاست جمهوری،رقابت نفس گیر با محمود احمدی نژاد و متعاقب آن رد نتایج انتخابات به خبرسازترین چهره سیاسی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است، نزدیک به سه دهه پیش از این به دنبال یک رشته رایزنی های سیاسی به عنوان سومین گزینه مطلوب برای نخست وزیری به مجلس اول معرفی شد.
پیش از مهندس موسوی، جمهوری اسلامی 4 نخست وزیر دیگر را به خود دیده بود: مرحوم بازرگان، شهید رجایی، شهید باهنر و آیت‌الله مهدوی کنی هر کدام به مدت کوتاهی پست نخست وزیری را در اختیار داشتند؛ میرحسین موسوی اگرچه پنجمین آنها بود اما به مانند 4 سلف خود دوره مسوولیت کوتاهی نداشت و به مدت 8 سال در مسوولیت قوه مجریه کشور باقی ماند. میرحسین البته آخرین نخست وزیر نظام هم بود چرا که در ماه های پایانی صدارت او با تغییر قانون اساسی پست نخست وزیری حذف شد تا عنوان آقای نخست وزیر برای همیشه در نام مهندس موسوی باقی بماند.
پنجمین نخست وزیر کیست؟
در دهم مهرماه 60 آیت الله علی خامنه ای با کسب اکثریت مطلق آرا به عنوان سومین رییس جمهوراسلامی ایران برگزیده شد. در این زمان آیت الله مهدوی کنی به حکم شورای ریاست جمهوری و به دنبال شهادت دکتر باهنر به عنوان نخست وزیر انجام وظیفه می کرد. مخالفت رییس جمهور جدید با روحانی بودن دو مسوول ارشد اجرایی کشور استعفای مهدوی کنی را به دنبال داشت و بدین شکل رایزنی ها برای انتخاب نخست وزیر جدید آغاز شد. نظرخواهی در مجلس نام چهره های مورد نظر برای این پست را مشخص می کرد به گفته هاشمی رفسنجانی« امروز به طور غیر رسمی در مجلس آمارگیری کردیم. آقایان پرورش، غرضی، مهندس موسوی و ولایتی و میرسلیم برای نخست وزیری رای داشتند.»
به گفته هاشمی، بعد از مشورت با امام نظر بر معرفی دکتر ولایتی به عنوان نخست وزیر به مجلس متمرکز می شود. اما مخالفت ها با این انتخاب از ناحیه نمایندگان مجلس اول مشهود بوده است. مهم ترین مخالف نخست وزیری ولایتی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بوده است آنچنان که هاشمی رفسجانی در خاطرات خود می گوید« بهزاد نبوی و دو نفر دیگر از اعضای کادر مرکزی مجاهدین انقلاب آمدند برای منصرف کردن من از موافقت با نخست وزیری دکتر ولایتی و بیش از یک ساعت صحبت کردند نه آنها قانع شدند و نه من، آنها می گویند ضعیف است و چهره نیست و سابقه مبارزه ندارد. بیشتر روی مهندس میرحسین موسوی و علی اکبر پرورش تاکید دارند» هاشمی در جای دیگری از خاطرات خود به مخالفت جدی شیخ محمد یزدی نایب رییس سابق مجلس با نخست وزیری ولایتی نیز اشاره دارد.
حزبی یا غیرحزبی؟
با این وجود با معرفی ولایتی به مجلس و علیرغم موافقت اکثریت سران نظام با او، ولایتی موفق به کسب رای اعتماد مجلس نمی شود و رایزنی ها برای انتخاب نخست وزیر جدید ادامه می یابد. مخالفت امام خمینی با انتخاب نخست وزیری که حزبی باشد، راه را برای معرفی دو نامزد عمده یعنی میرحسین موسوی و علی اکبر پرورش که عضو حزب جمهوری اسلامی بوده اند مسدود می کند و قرعه به نام محمد غرضی وزیر نفت در سال 60 نوشته می شود. به روایت هاشمی «قرار شد مهندس غرضی معرفی شود. چون امام گفته‌اند مصلحت حزب نیست که نخست وزیر حزبی باشد، از معرفی اقایان پرورش و موسوی خودداری شد».
زمزمه معرفی غرضی اما مخالفت های فراوانی را به دنبال داشت. مخالفانی که به گفته هاشمی صدای آنها از سپاه، جامعه مدرسین حوزه علمیه و مجاهدین انقلاب به گوش می رسید. احتمال عدم رای آوری غرضی سرانجام موجب شد تا روسای قوای سه گانه از مرحوم سید احمد خمینی بخواهند تا با امام در خصوص معرفی یک گزینه حزبی یعنی مهندس میرحسین موسوی وزیر خارجه به عنوان نخست وزیر گفتگو کند.
رای گیری غیر رسمی و عدم اعتماد مجلس به مهندس غرضی راه را برای معرفی گزینه جدید باز می کند به روایت هاشمی «طبق قرار قبلی با امام و رییس جمهور، قبل از رسمیت جلسه از نمایندگان درباره اقای مهندس غرضی نظرخواهی کردم از 184 نفر صاحب رای 60 نفر موافق و 80 نفر مخالف و 44 نفر ممتنع بودند. به رییس جمهور اطلاع دادم و ایشان مهندس میرحسین موسوی را به مجلس به عنوان نخست وزیر معرفی کردند.»
در نامه رسمی رییس جمهور در معرفی موسوی چنین آمده است: «پیرو عدم موافقت اکثریت نمایندگان محترم با نخست وزیری برادر گرامی و ارجمند اقای دکتر علی اکبر ولایتی اینک مجددا برابر اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی برادر عزیز و گرانمایه آقای میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر معرفی می گردد». دو روز بعد میرحسین موسوی با کسب 115 رای از 202 نماینده حاضر در مجلس پنجمین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران می‌شود.
مهندس موسوی پیش از انتصاب به مقام نخست وزیری در سمت وزارت امورخارجه بود. موسوی عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که سردبیر ارگان این حزب یعنی روزنامه جمهوری اسلامی بود به دنبال عزل بنی صدرو همچنین انفجار دفتر حزب جمهوری، شهید رجایی نخست وزیر اقدام به ترمیم کابینه می کند و میرحسین موسوی به عنوان وزیرامورخارجه به مجلس معرفی می‌شود به گفته هاشمی «از ابتدا هم آقای رجایی تصمیم به معرفی مهندس موسوی را داشت اما بنی صدر با ایشان مخالف بود».
در جلسه رای اعتماد به مهندس موسوی حاشیه جالبی ایجاد می شود و آن مخالفت حسن آیت دیگر عضو شورای مرکزی حزب جمهوری با وزارت مهندس موسوی است با این وجود مهندس موسوی به عنوان وزیر خارجه در کابینه‌های کم عمر شهد رجایی، شهید باهنر و آیت الله مهدوی کنی در سمت وزارت خارجه باقی می ماند و بعد از وی، دکتر ولایتی به وزارت خارجه می رسد.
دولت 8 ساله میرحسین و ماجرای 99 نفر
میرحسین موسوی 8 سال از دهه پرالتهاب 60 را بر مسند نخست وزیری می گذراند. مهم ترین دغدغه دولت موسوی در طول این مدت مدیریت اقتصاد کشور با توجه به شرایط جنگی است. میرحسین به گواه موافقان و مخالفان با انصاف در مدیریت اقتصادی متناسب با سال های جنگ و تحریم سربلند بوده است. او در این مدت البته با مخالفت های عمده ای نیز روبرو می شود. این مخالفت ها عمدتا از سوی جناح راست جمهوری اسلامی صورت می پذیرد.
با این اوصاف عدم تمایل رییس جمهور وقت در سال 1364 به معرفی مجدد میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر حاشیه های فراوانی را می آفریند. نارضایتی صریح امام با تغییر نخست وزیر و اصرار رییس جمهور بر نظر خویش به دلخوری هایی می انجامد چنانکه هاشمی روایت می کند «جلسات سران سه قوه به دلیل اختلاف شدید رییس جمهور و نخست وزیر کم رونق است». با این وجود سرانجام با توجه به نظر صریح امام، مهندس موسوی بار دیگر در مهرماه 64 به مجلس دوم برای کسب رای اعتماد معرفی شد.
در این خصوص امام خمینی صراحتا ابراز تمایل به نخست وزیری مهندس موسوی با رای بالای نمایندگان می کنند با این وجود جلسه مجلس علیرغم کسب رای اعتماد نخست وزیر با حاشیه هایی همراه می شود به روایت هاشمی «قبل از رسمی شدن مجلس به نمایندگان تذكر داده شد كه با قلت آرای موافق نخست‌وزیر، باعث رنجش امام از مجلس و خوشحالی دشمنان از عدم نفوذ امام نشوند. آقای منتظری هم خواسته‌اند كه تعداد آرای موافق به خاطر امام كم نباشد. مخالفان آقای [میرحسین] موسوی از این تذكر رنجیدند و اعتراض كردند.
اولین دستورمان رای‌گیری برای دولت بود. شركت نمایندگان در جلسه كم‌سابقه بود. 261 نفر از مجموع 267 نفر نماینده آمده بودند. 162 موافق، 73 مخالف و 26 نفر ممتنع بودند. 99 رای مخالف و ممتنع كه [علیرغم تذكر قبلی] برخلاف نظریه امام بود، باعث ناراحتی شدید اكثریت نماینده‌ها شد و وسیله‌ای برای بدنام شدن و ضدولایت فقیه معرفی شدن جریان محافظه‌كار گردید.» بدین ترتیب ماجرای 99 نفر مخالف مهندس موسوی آغاز می شود. 99 نفری که اکثریت سران جناح محافظه کار کنونی کشور در میان آنها حضور دارند.
20 سال سکوت آقای نخست وزیر
میرحسین موسوی با درگذشت امام خمینی و تغییر قانون اساسی از سمت های اجرایی خود کنار می رود و تنها عضویت در چند شورای مشورتی را می پذیرد. از سال 1368، میرحسین سکوت 20 ساله خود را آغاز می کند. او به هنر روی می آورد و از حضور در مجامع رسمی پرهیز می کند. نخست وزیر محبوب امام دیگر تا سال ها در صفحات تلویریونی حضوری ندارد و این موضوع شایعات مختلفی را بر می انگیزد.
شایعاتی که میرحسین موسوی 20 سال بعد آن را تایید می کند و از وجود محدودیت تلویزیونی برای پخش تصویر خود در سیما خبر می دهد. خبری که البته با واکنش تکذیبی صداو سیما روبرو می شود. میرحسین اما در بیست سال سکوتش همواره کاندیدای بالقوه و اصلی جناح چپ جمهوری اسلامی بوده است. با این وجود موسوی چه در سال 76 و چه در سال 84 علیرغم اصرارها و ابرام های هواداران و رفقای سیاسی اش به میدان کشتی سیاست ایرانی وارد نشد.
بازگشت برای حفظ قاعده بازی
زمستان گذشته آقای نخست وزیر که بیست سال سکوت و دوری از سیاست را با چنان نظم و دقتی اجراکرده بود که هیچ کس تصور بازگشت ناگهانی او را به صحنه نمی کرد، با اعلامیه ای مطولی کاندیدای دهمین انتخابات ریاست جمهوری شد. میرحسین این بار نه منتظر مشورت تاییدی بزرگان ماند و نه به اجماع و افتراق اصلاح طلبان نظری جدی افکند. او به این حجت رسیده بود که می بایست برای حفظ قاعده بازی در جمهوری اسلامی و حفظ میراث سی سال گذشته به صحنه آید و به همین دلیل باکی نداشت که حتی با محمد خاتمی و مهدی کروبی رفقای سیاسی اش و کسانی که در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری به جز این دوره! برای به میدان آوردن او تلاش می کردند به رقابت برخیزد.
حضور میرحسین موسوی بر خلاف آنچه همگان پیش بینی می کردند زلزله ای سیاسی برانگیخت. هواداران موسوی و البته مخالفان احمدی نژاد اینک گزینه ای را حاضر در صحنه انتخابات ریاست جمهوری می دیدند که دیگر به راحتی با اتهام ضدیت با انقلاب، دوم خردادی بودن و یا فساد مالی امکان خاک کردن او در میدان بازی وجود نداشت. چه میرحسین موسوی نخست وزیر امام بود و چنین بود که خیل موافقان از راست و چپ در جبهه او قرار گرفتند.

یک انقلابی بی تردید!
بسیاری میرحسین موسوی را مسوول حوادث خونین پس از انتخابات معرفی می کنند. می گویند که قاعده آن بود که موسوی با تبریک پیروزی اعلان شده رقیب، تخلفات احتمالی را نیز به پاسخ تاریخ موکول کند. اشتباه می گویند! چرا که از پیش مشخص بود که موسوی سرمایه سکوت بیست ساله اش را که به سرمایه اعتماد میلیونی طبقات مختلف جامعه ایرانی پیوند خورده بود با یک پیام تبریک دود نخواهد کرد.
مهندس موسوی اگرچه هنرمندی خوش قریحه است اما بارها در طول رقابت های انتخاباتی به نسل جوان حامی اش نشان داد در برابر حق کشی و بی قانونی بسیار سخت گیر، لجوج و بداخلاق خواهد بود. هم از این رو بود که میرحسین موسوی نشان داد که نه فقط برای نامزدی که برای سیاستمداری و ایستادگی به میدان آمده است. او چنان که به رقیب-متحد خود مهدی کروبی در جریان مناظره قول داد، در کنار شیخ اصلاحات در برابر بی قانونی و تفکر حذفی رقیب ایستاد.
مشت گره کرده میرحسین که بر میز مناظره کوبیده شد و نهیب او که «بنده یک آدم انقلابی هستم»نشان داد، که او هراسی از اتهام بی ربط آمریکایی بودن، نفاق، خیانت به نظام و پشت به پا به آرمان امام ندارد. چرا که او در انقلابی بودن خود تردیدی ندارد. او ایمان دارد که آنچه می گوید به واقع همان معنای اصلی جمهوری اسلامی است.
برگرفته از: ادوارنیوز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر